سرقت يكي از جرايم مهم و عملي است كه در همه كشورها ديده ميشود. اين جرم در گذشتههاي دور نيز بوده و به شكلهای مختلف صورت ميگرفته است. اما موضوعي كه از ابتداي پيدايش سرقت تاكنون ثابت مانده، زشتي ماهيت و ذات آن است كه همیشه با مجرم نیز برخورد شده است. پس ما در این مقاله به مباحث تعريف سرقت، انواع سرقت و شخصیت شناسی سارقان پرداختيم. در آپدیت این مقاله نیز به راهکارهای پيشگيري از این جرم به طور مثال دستگاه مه ساز امنیتی اسنویز نیز ميپردازيم.
سرقت یا دزدی یک عمل مجرمانه و غیرقانونی است که در ماده 265 قانون مجازات اسلامی تعریف شده است. در این ماده آمده است که سرقت عبارت از ربودن مال متعلق به غیر است. با توجه به این ماده میتوان گفت اگر کسی مال متعلق به فرد دیگری را برباید، سارق است. متعلق بدون مال به دیگری هم شخص حقیقی مثل افراد در سطح جامعه را شامل میشود و هم اشخاص حقوقی مثل شرکتها و اموال دولتی را شامل میشود.
این جرم مانند هر جرم دیگری برای اینکه شکل بگیرد باید دارای سه عنصر قانونی، روانی و مادی باشد. در واقع جمع این سه رکن با یکدیگر باعث میشود آنچه ما به آن جرم سرقت میگوییم ایجاد شود.
سرقت حدی یک نوع از انواع سرقت است که داری مجازات حدی است. سرقت حدی دارای شرایط خاصی است. برای اینکه جرم سرقت حدی شکل بگیرد باید تمام شرایط 14 گانه شکل گیری جرم سرقت حدی وجود داشته باشد. در واقع نمیتوان شرطی به آن اضافه یا کم نمود. در صورتی که یکی از شرایط جرم سرقت حدی وجود نداشته باشد، سرقت مستوجب حد نخواهد بود و در سایر دستههای جرم قرار خواهد.
به سرقتی تعزیری گفته میشود که سارق شرایط سرقت حدی را نداشته باشد. در این صورت قاضی با توجه به نحوه سرقت برای آن مجازات تعیین خواهد کرد. برای مثال کیفقاپی، یا سرقت همراه با اسلحه یا دزدی همراه با آزار دیگری و … سرقت تعزیری انواع مختلفی را شامل میشود. در واقع در صورتی که ثابت نشود یک سرقت حدی است، تعزیری در نظر گرفته میشود. بدیهی است که دزدی در گالری طلا و جواهر، صرافیها، بانکها و انواع سرقتهای مسلحانه در این دسته قرار میگیرند.
آیا تمامی سارقان از حیث شخصیتی ”همگن“ و همسان هستند؟ آیا تمامی سارقان را میتوان در زمره بیماران روانی جای داد؟ کدام عوامل روانی موجب گرایش تعدادی از افراد جوامع مختلف به پدیده سرقت میشود؟ آیا فقر و محرومیتها و محدودیتهای مادی میتوانند افراد را به سوی ارتکاب اقدامات کژ سازگارانهای همچون دزدی سوق دهند؟ آیا میتوان جامعهای عاری از سارق داشت؟
1 اگر همچون گروه وسیعی از روانشناسان، شخصیت را مجموعه صفات، ویژگیها و کنشهای آشکار و نهان افراد بدانیم، پاسخمان به پرسش نخست آشکارا منفی است. چه، یافتهها نشان دادهاند که گرچه اغلب سارقان در ویژگیهایی نظیر ” ناپختگی روانی “، ” تکانش وری“، ” حس نوعدوستی ضعیف “ و ” وجدان اخلاقی ضعیف “ شبیه یکدیگرند، اما از حیث ” تیپ شخصیتی “ نمیتوان آنها را در یک دسته جای داد. چراکه عدهای از آنها به صورت مشخص ” سایکوپات “ (روان دردمند) هستند و بیمحابا مال و جان دیگران را مورد تعرض قرار میدهند. (به ویژه آنهایی که سرقت به عنف دارند در این گروه جای میگیرند)، عدهای دیگر از آنان (به ویژه افراد کم سن و سالتر) دچار سندرم کلیپتومانی (جنون دزدی) هستند.این گروه به صورت وسواسی و بدون آنکه نیاز داشته باشند، اشیاء و وسایل دیگران را میدزدند. همچنین گروه دیگری از سارقان تیپ شخصیتی ” پارانوئید “ دارند. اینان سوءظن، کینه و نفرت زیادی از افراد جامعه دارند و لذا با دزدین اموال آنان میکوشند تا کینه و نفرت خود را تسکین بخشند. در کل میتوان اذعان داشت که اغلب سارقان از حیث شخصیتی ” غیرعادی“ (آنورمال) هستند.
2 تحلیلهای صورت گرفته پیرامون سارقان دستگیر شده نشان داده است که نرخ شیوع انواع ” روان رنجوری“در بین سارقان بیش از جمعیت عادی است. به عنوان مثال، در چند مطالعه کنترل شده، سارقان در مؤلفههای دو آزمون استاندارد روانشناختی، یعنی MMPI (سیاهه شخصیتی چندگانه مینه سوتا) و ۹۰SCL (مقیاس سنجش اختلالات روانی)
به مراتب در مقایسه با جمعیت عادی جامعه نمرات بیشتری کسب کردند. این بدان معنا است که سارقان اضطراب بیشتری دارند، از انواع هراسها رنج میبرند، روابط بین فردی مختلی دارند و فاقد آرامش و ایمنی هستند. اما سارقان ” سایکوتیک “ (روانپریش) نیستند. بنابراین، گر چه از برخی اختلالات روانشناختی رنج میبرند. اما چون هذیان و توهم ندارند و ارتباط آنها با واقعیت قطع نشده است، نسبت به پیامدهای اعمال و رفتار خود هشیار هستند. و لاجرم نمیتوان آنها را به بهانه روانرنجوری از مکافات معاف نمود.
3 دزدی را میتوان نوعی رفتار ” یاد گرفته شده “ تلقی کرد. به بیانی دیگر میتوان اذعان کرد که کسی، سارق متولد نمیشود. بلکه سارقان این کار را از طریق ” الگوگیری “ (مشاهده الگوهای زنده یا مشاهده الگوهای تلویزیونی)، ” شرطی شدن “ و ”خوگیری “ (عادت کردن) میآموزند و بر اساس ” پیامدهای حاصل از رفتار “ آن را استمرار میبخشند و یا به کناری مینهند. چند عامل درونی – روانی نیز سهم و نقش معناداری در گرایش برخی افراد به رفتار کج روانه دزدی دادند.
سیستم مه ساز امنیتی اسنویز به محض ورود سارق و احساس خطر، فعال شده و با تولید حجم متراکمی از مه غلیظ، باعث از بین بردن دید سارق و سلب امکان هرگونه عکس العمل بعدی از وی میگردد. بطوریکه تنها راه ممکن برای سارق خروج از محل خواهد بود.
اجتماعی شدن ضعف، اینگونه افراد به دلیل ضعف بنیانهای تربیتی، سکونت در حاشیهنشینیها، فقدان انضباط و قواعد معین در خانواده و حضور در خانوادههای گسسته ناهنجار، نتوانستهاند هنجارهای جامعه را در سنین حساس درونی سازند.
4 هم شواهد پژوهشی و هم تجارب معمول نشان میدهد که فقر و محرومیت فینفسه نمیتوانند کسی را به سوی کجروی سوق دهند. چه بسیارند فقیرانی که نهتنها حقیر نیستند بلکه بزرگوارانه و شرافتمندانه زندگی میکنند و هرگز دامن خود را به کجروی و دزدیدن آلوده نمیسازند.
اما زمانی که فقر به یک انگیزش روانشناختی تبدیل شود، مثلاً چنانچه فرد فقیر از یک سو احساس تبعیض و بیعدالتی کند و از دیگر سو عامل بازدارنده درونی نداشته باشد و ضمناً بیم و ترس گرفتار شدن نداشته باشد و امکان دزدی برایش فراهم باشد، امکان دستیازیدن او به سرقت وجود دارد. به تعبیر و بیان روانشناختی، محرومیت موجب کجروی نمیشود بلکه محرومیت نسبی میتواند زمینهساز کجروی گردد.
5 اگر با نگاهی واقعبینانه به موضوع سرقت و تیپ شخصیتی سارقان و خصائص روانی آنان، و نیز به عوامل جامعهشناختی درون جوامع بنگریم، پاسخ سوال پنجم منفی خواهد بود. اما بدون تردید با بهبود برخی فرایندهای تربیتی (اعم از فرآیندهای درون خانواده و مدرسه) و اصلاح و بهبود برخی رویکردها، میتوان از شمار سارقان آتی جامعه کاست. به عنوان مثال چنانچه خانوادهها و مدارس در مواجهه با دزدی، حتی موردی کوچک و ناچیز از آن را، به منزله ” خط قرمز“ بنگرند.
و هیچ نوع اغماضی را در برابر آن برنتابند و مرتکبین احتمالی را بلافاصله ناگزیر به ” جبران“، آن هم جبران مضاعف، سازند. افکار عمومی به این پدیده، از هر نوع و شکل آن، به منزله یک کجروی کثیف بنگرد و پلیس نیز حضور و نظارت بیشتری داشته باشد سیستمهای قضایی ” پیامدهای“ بسیار شدیدی برای سرقت لحاظ کنند. آنگاه میتوان امیدوار به کاهش شمار سارقان در جامعه بود.
افزون بر آن، از نگاه درمانی به سارقان کم سن و سال نیز نباید غافل بود. چه، چنین افرادی ممکن است بر اثر عواملی، چون آسیبهای جزیی مغزی و کژ کارکردی روانی، ناهشیارانه دست به چنین رفتارهایی بزنند. «فقر» و «بیکاری» و «اعتیاد» سه عامل مهم در ایجاد انگیزه برای دزدی هستند.
با مه ساز امنیتی اسنویز دیگر خطری شما را تهدید نمیکند!